ادبیات و شعر و داستان

چند حقیقت در مورد آدم ها

* وقتی شخصی زیاد می‌خندد، حتی به چیزهای کوچک، مطمئن شوید که عمیقاً غمگین است.* وقتی کسی زیاد می‌خوابد، مطمئن شوید که تنها است. ، مطمئن شوید که راز را حفظ می کنید. * وقتی کسی نمی تواند گریه کند، شکنندگی و ضعف او را نشان می دهد. * وقتی …

توضیحات بیشتر »

امید یعنی این…

امید یعنی بدانی تا زمانی که هستی می توانی دنیا را تغییر دهی و تغییر بدهی امید یعنی بدانی که خدا دوستت دارد و اگر به تو مهلت داد این بار می توانی کاری انجام دهی امید یعنی همیشه خدا را به خاطرش ببخشی اشتباهات شما بیشتر بدانیم امید یعنی …

توضیحات بیشتر »

شما یادتون نمیاد

یادت نره خونه خاله بازی یه جور کیک درست کردیم اینجوری کیک خوردیم تو کاسه آب ریختیم حالا به نظرم خیلی مزخرف بود چطور خوردیم •••• •••••  •••••••••••••••••••••••••• •••• ••••. . در لحظه… . . کی غایب مرجان . . دروغ نگو من اینجام . . •••••••••••••••••••••••••••••••••••••من تو را به …

توضیحات بیشتر »

لحـظه زنـدگی را غنیـمت بدانیـم …

زندگی مثل خانه ای به هم ریخته و به هم ریخته است و تو در آن غرق می شوی… این تابلو را روی دیوار اتاق می گذاری، آن فرش را جلوی پله ها می اندازی، راهرو را جارو می کنی، مبل ها به هم ریخته است، مهمان ها آنجا هستند …

توضیحات بیشتر »

جملات کوتاه و قصار ویکتور هوگو

احمق ها در عشق چقدر عاقلند. ویکتور هوگو◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊عذاب وجدان بدتر از مرگ در صحرای سوزان است. ویکتور هوگو◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ از کوه بالا می رویم، منظره وسیع تری را می بینیم. ◊◊◊◊◊◊◊ ویکتور هوگو◊◊◊ ◊◊◊◊◊◊◊◊ آواز خواندن یک پرنده کوچک زیر برگها برای اثبات خدا کافی است. ممتحن، بنده خدا. ویکتور هوگو◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ …

توضیحات بیشتر »

یادمان باشد که…

به یاد داشته باشید که: کسی که زیر سایه دیگری راه می‌رود، سایه‌ای ندارد که: همیشه افق‌های جدیدی در حرکت است به خاطر داشته باشید که: نباید کاری را انجام دهم که نمی‌توانم آن را برای دیگران توضیح دهم به یاد داشته باشید که: کسانی که دوستشان دارم نمی‌توانند مرا …

توضیحات بیشتر »

جملات جالب از بزرگان

آنتوان چخوف: خوشبختی وجود ندارد و ما خوشحال نیستیم، اما می توانیم به خودمان حق بدهیم که آن را آرزو کنیم. * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * جبران خلیل جبران: مردم! هشدار ! این زیبایی زندگی …

توضیحات بیشتر »

داستان کوتاه زن با سیاست!!

داستان کوتاه جالب و خواندنی از یک زن سیاسی روزی زن و مردی تصادف می کنند. بنابراین هر دو خودرو به شدت آسیب دیده اند. اما هر دو به طور معجزه آسایی زنده می مانند. وقتی هر دو از ماشینشان که الان تبدیل به آشغال شده است پیاده می شوند، …

توضیحات بیشتر »

قایق‌تان را به کدام ساحل بسته‌اید؟

قصه کوتاه مدرس قایق تان را به کدامین ساحل بسته اید؟نيمه شبي چند دوست به قايق سواري رفتند و زمانه زيادي پارو زدند. سپیده که زد گفتند: « چقدر رفته ایم؟ پایان شب را پارو زده ایم!»ولی دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند! آنان پایان شب …

توضیحات بیشتر »